اختلال شخصیت خودشیفته ، یک اختلال روانی است که با اعتقاد فرد به منحصر به فرد بودن و برتری خود نسبت به دیگران مشخص می شود . خودشیفتگی با شکلی بیش از حد می تواند خود را به عنوان نگرانی دائمی یک فرد به اهمیت به خود نشان دهد.
فرد مبتلا به این بیماری از اشتباهات، ارزیابی ها و انتقادها می ترسد و دائماً انواع مختلفی از تجربیات (اضطراب، شرم، ترس از شکست) را تجربه می کند.
اختلال شخصیت خودشیفتگی معمولاً در نوجوانی یا اوایل بزرگسالی ظاهر می شود. بسیاری از نوجوانان برخی از ویژگی های اختلال خودشیفتگی را نشان می دهند، اما این ویژگی ها چندان مشخص نیستند و بروز آنها موقتی است.
خودشیفتگی در مردان بیشتر از زنان است. مردانی که از این بیماری رنج می برند به برتری و مقاومت ناپذیری خود اطمینان دارند، خواسته های بیش از حد از جنس مخالف دارند، اغلب شریک زندگی خود را تغییر می دهند.
خودشیفتگی زن با این واقعیت مشخص می شود که یک زن اغلب نمی تواند یک شریک شایسته پیدا کند و تنها می ماند.
علائم اختلال شخصیت خودشیفته
خودشیفتگی بیمارگونه با اعتماد به نفس عادی، احساس ارزشمندی، پذیرش مضافات و منفی بدون رنج و نگرانی متفاوت است.
خودشیفتگی بیش از حد افراد خودشیفته و عزت نفس بالا با نوسانات عاطفی قوی در مواجهه با انتقاد و ناامیدی ترکیب می شود. آنها برای چنین افرادی بد تحمل و دردناک هستند.
تماس با چنین شخصی آسان نیست، او از روابط نزدیک و قابل اعتماد می ترسد، بنابراین می تواند از نظر عاطفی سرد، دور، بسیار حساس و کینه توز باشد. اغلب در پشت نمای بیرونی بی عیب و نقص بودن، زندگی پر از ملال و وجودی بی نشاط نهفته است.
در موارد نادر، افرادی که از این اختلال رنج می برند، علاوه بر قطب بزرگ، می توانند در یک افراط دیگر بی اهمیتی قرار بگیرند.
دستورالعملهای مربوط به بیماری روانی، نشانههای خودشیفتگی زیر را برجسته میکند:
– اهمیت بیش از حد به خود، بزرگ نمایی
– افکار و فانتزی های مداوم در مورد زیبایی، قدرت، موفقیت، روابط ایده آل.
– رفتار و نگرش متکبرانه نسبت به دیگران
– تقاضا برای تحسین بیش از حد آنها توسط افراد دیگر
– حسادت به دستاوردهای افراد دیگر
– اعتقاد به اینکه دیگران به موفقیت او حسادت می کنند.
– عدم دلسوزی نسبت به دیگران
– احساس انحصاری از حق خود و انتظارات غیر منطقی از هرگونه نگرش خاص از دیگران
– احساس بی نظیر بودن
فردی که از این بیماری روانی رنج می برد باید حداقل چندین مورد از علائم و نشانه های اختلال شخصیت خودشیفته را داشته باشد.
علل خودشیفتگی
تا به امروز، هیچ اتفاق نظری در مورد علل اختلال شخصیت خودشیفته وجود ندارد. با این حال، اکثر روانپزشکان معتقدند که خودشیفتگی می تواند خود را با استعداد ژنتیکی خاص و نقض در آموزش نشان دهد.
علل اصلی خودشیفتگی عبارتند از:
– نادیده گرفتن شخصیت کودک در کودکی، تحمیل خواسته های خود به او.
– محبت بیش از حد والدین و بستگان، حمایت بیش از حد. در این صورت کودک از اوایل کودکی به چنین نگرش و ارضای آنی نیازهای خود عادت می کند . در تصویر او از جهان، او مرکز جهان است.
– فقدان محبت والدین، کم کاری. کودک عشق و محبت کافی دریافت نمی کند، احساس امنیت نمی کند و در بزرگسالی سعی می کند این را جبران کند.
– تربیت توسط والدین خودشیفته. کودک از رفتار والدین کپی می کند.
– آسیب های روانی مختلف هر رویدادی که با آزار روانی، جسمی یا جنسی به روان کودک آسیب وارد کند.
– استعداد ژنتیکی خودشیفتگی یک وضعیت روانی ارثی است. احتمال بروز این بیماری در صورتی افزایش مییابد که یکی از نزدیکترین بستگان از اختلال شخصیت خودشیفته رنج میبرد.
– تأثیر فرهنگ مدرن . ویژگی های شخصیت خودشیفته در افراد جامعه مدرن رایج تر از جامعه محافظه کار سنتی است.
طبقه بندی خودشیفتگی
روانپزشکان بسته به غلبه یک یا آن ویژگی در رفتار و درک خود و جهان اطراف، چندین نوع خودشیفتگی روانی را تشخیص می دهند.
خودشیفتگی سازنده
یکی از رایج ترین انواع خودشیفتگی است که بیش از دو دهه پیش توصیف شده است. افراد مبتلا به خودشیفتگی سازنده دارای اعتماد به نفس هستند، خود را جذاب، کاریزماتیک، باهوش و برای برقراری ارتباط باز نشان می دهند. خودشیفتههای سازنده معمولاً به توجه عمومی و تحسین می رسند، موفقیتهای شغلی که اعتقاد آنها را به منحصر به فرد بودن و برتری خود تأیید و تقویت میکند. در عین حال، آنها فاقد حس شفقت، درک مشکلات و دیدگاه های دیگران هستند.
خودشیفتگی مخرب
با ترکیبی از تظاهرات بارز اختلال شخصیت خودشیفته و همچنین پرخاشگری و خشم مشخص می شود. علاوه بر این، اغلب علائمی مانند: افزایش احساس اهمیت، خصومت آشکار، عدم وجدان وجود دارد. همه این تظاهرات در توسعه یک فرد در حوزه حرفه ای، تعامل با جامعه، ساختن زندگی شخصی دخالت می کند.
خودشیفتگی انحرافی یک اختلال روانی با تمایل به خشونت روانی در روابط با همسر است.
خود شیفتگی مخرب با بدخلقی، دوگانگی، عدم همدلی، تمایل به دستکاری افراد، فقدان شفقت، کینه توزی، عزت نفس شکننده، ناتوانی در اعتراف به اشتباهات خود مشخص می شود . برقراری رابطه با چنین شخصی بسیار دشوار است. او نمی داند چگونه اشتباهات دیگران را ببخشد، مطالبه گر است و شریک زندگی خود را در معرض خشونت روانی قرار می دهد. همه اینها برای تأیید خود انجام می شود.
عوارض بیماری
عارضه اصلی اختلال شخصیت خودشیفته ناتوانی در ایجاد ارتباطات اجتماعی، عشق عادی و روابط خانوادگی است. وسواس نسبت به من خود، افکار در مورد برتری و انحصار خود، تمایل به تغییر دیگران، خشونت روانی، و همچنین دست کم گرفتن شایستگی های دیگران منجر به شکست در زندگی شخصی، درگیری در کار می شود.
در موارد نادر، عواقب خودشیفتگی می تواند شدیدتر باشد (آسیب به دیگران، قتل، خودکشی). این معمولاً در حضور خودشیفتگی آسیب شناختی مخرب اتفاق میافتد، که در آن فرد میتواند ظلم خاصی مانند تمایل به سادیسم را نشان دهد. در میان متجاوزان و قاتلان زنجیره ای، اغلب افرادی با اختلال شخصیت خودشیفته تهاجمی بیمارگونه نیز وجود دارند.
چه زمانی باید به پزشک مراجعه کرد؟
از آنجایی که افراد مبتلا به خودشیفتگی متوجه نمی شوند که مشکلی برای آنها وجود دارد، به ندرت به تنهایی به دنبال کمک روانپزشکی هستند. تغییرات اغلب توسط دیگران مانند بستگان نزدیک، همکاران مشاهده می شود.
به استثنای موارد نادر، یک فرد مبتلا به اختلال شخصیت خودشیفته ممکن است برای افسردگی یا عصبانیت غیرقابل کنترل، سوء مصرف مواد مخدر یا الکل به دنبال کمک باشد و سپس یک روانپزشک ماهر می تواند به وجود یک بیماری روانی همزمان مشکوک شود و تشخیص دهد.
بنابراین، در صورت مشاهده یکی از نشانه های اختلال شخصیت خودشیفته، هرگونه تغییر در خلق و خو، مشکلات در تعامل اجتماعی، لازم است با پزشک مشورت کند. این به شناسایی بیماری در مراحل اولیه و جلوگیری از پیشرفت آن کمک می کند.
تشخیص خودشیفتگی
تا به امروز، تست های ویژه ای برای ارزیابی خودشیفتگی برای تشخیص اختلال شخصیت خودشیفته استفاده می شود. آنها حاوی سوالاتی هستند که بیمار باید صادقانه به آنها پاسخ دهد و پس از آن پزشک تعداد امتیازها را محاسبه می کند.
تشخیص خودشیفتگی از اختلال دوقطبی، اختلال هیستریک، شیدایی و شرایط مرتبط با مصرف مواد مهم است. این کار فقط باید توسط یک متخصص با تجربه انجام شود.
درمان خودشیفتگی
داروها برای درمان اختلال شخصیت خودشیفته معمولاً مورد استفاده قرار نمی گیرند زیرا ممکن است فایده ای نداشته باشند . فقط در برخی موارد، با سایر شرایط همراه مانند سایر اختلالات شخصیت ، درمان دارویی برای خودشیفتگی می تواند برای تسکین علائم تجویز شود. می توان از داروهای ضد روان پریشی (داروهایی که فعالیت عصبی بالاتر را سرکوب می کنند)، بنزودیازپین ها (مواد روانگردانی که بر گیرنده های GABA اثر می کنند) استفاده کرد. هیچ توصیه بالینی واحدی برای خودشیفتگی وجود ندارد.
بنابراین، اولین گام برای درمان، توسل به یک متخصص خواهد بود. به هر حال امروزه روش اصلی درمان خودشیفتگی روان درمانی است که می تواند فردی، گروهی و خانوادگی باشد . در جلسات روان درمانی برای خودشیفتگی، پزشک از تکنیک های مختلفی برای اصلاح عزت نفس فرد و همچنین شناسایی آسیب های روانی و از بین بردن عواقب آن استفاده می کند و به فرد کمک می کند تا ارتباطات اجتماعی و روابط با عزیزان برقرار کند.
با این حال، مشکل اینجاست که اکثر افرادی که از این بیماری رنج میبرند، نمیخواهند جلسات رواندرمانی را شروع کنند، زیرا مطمئن هستند که همه آنها خوب هستند. آنها به CBT و روانکاوی بدبین هستند و نمی دانند که چرا باید به توصیه های پزشکی که برای آنها مرجع نیست گوش دهند. بنابراین، ایجاد رابطه اعتماد با روان درمانگر مهمترین و دشوارترین درمان اختلال شخصیت خودشیفته است.